پره سر تــــــالـــــــــــــــــــــــــــــش ایران

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

شعار و پیغام قهرمان جام رمضان، تیم فوتسال محبوب پره سر
اعـــــــــــتیاد نزدیـــــــک است، احـــــــــــــتیاط کنیم.
هر درخــــــتی که فرو می افـــــــتد، نفــــس گـــــرم زمــــــین است که در ســــــینه می شـــــــکند!
با تلاش و همت بازیکنان غیور و تکنیکی این تیم متحد و جوان شهرعزیزمون با پیروزی های پر گل و همچنین با حمایتهای بی نظیر هواداران و تشویق همشهریان عزیز، و برد های شیرین از تیمهای حومه و مخصوصا تیم های لیگ کشوری اسالم نهایتا جام قهرمانی بازیها رو بسر بردند.
لذا باتوجه به حواشی، دغدغه فوتبال دوستان و اهالی فوتبال عدم تبعیض و تفاوت بین اقشار مختلف مردم شهر عزیزمون از هر نژاد و قوم و مذهب! چرا که جهت سربلندی و اتحاد جوانان و فوتبال دوستان به هیچ وجه به صلاح نمیباشد و امید انست که با همت و دلسوزی مدیران دلسوز و مخصوصا ورزشی در راس امور جوانان بدون دغدغه و با شور و اتحاد بیشتری در میادین ورزشی حضور یابند

نوشته شده در پنج شنبه 31 اسفند 1398برچسب:پره سر,فوتبال تالش,تالش,رضوانشهر,شرفی,فوتبال گیلان,فوتسال گیلان,فوتسال گیلان,ساعت 23:59 توسط سید صلاح الدین شرفی| |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

 {هر زمان به چهره جدم مينگرم...}


مرحوم سيد عبدالقادر حسيني { نقشی }  پدر مرحوم حجت السلامسيد محمود شرفي { شوقی }

مرحوم عبدالقادر در سال 1300 هجري - قمري در پره سر تالش
ديده به جهان گشود و در سن شانزده سالگي به عزم تحصيل
ديني و کسب فضايل به صفحات کردستان عراق شتافت.اين
سيد بزرگوار در علوم ظاهر و باطن سرامد روزگار خود بود و

مرجع خاص و عام.سرانجام بعد از 61 سال عمر با عزت به 

سال 1326 خورشيدي به ترک جهان گفت و جان به جانان سپرد.

از اشعار پر شورش : { شورش مستانه}

جـــــــانا بيا يک دم ببين حــــــال دل ديوانه را

وز طلعتت روشن نــــــما اين خانه ي ويرانه را

مطرب بيا با چنگ و ني ساقي بياور جام مــي

وقت گــل است و رفت دي لـــبريز کن پيمانه را

اي لعبت شيرين سخن عذرا صفت ليلي ذغن

بـــــرقع زرويت بــــرفکن از در بــــــــران بيگانه را

ماه جهان اراي من خورشيد خوش سيماي من

بـخرام و اتش در بـــزن هم دين و هم کاشانه را

من عــاشقم بر روي تو افتاده ام در کـــــــوي تو

دارم هـــمين يک ارزو بشـــــنو تو اين افسانه را

اي واعــظ دنياپرست وي زاهد پـــــــنهان مست

تا کــــي به تـــزوير و ريـــــــــا بگشا در ميخانه را

نــقشي" زشوق گلرخان شوري بيفکن در جهان

تجــــــــــديد فرما هر زمان اين شورش مستانه را


**روایات زیادی از ایشان  شنیده ام ...که بدلایلی در اینجا درج و مطرح نمینمایم**

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

 امروز بیست و دومین سالگرد پدربزرگم مرحوم حاج سید محمود شرفی

ان روح منور در لیالی قدر سحرگاهان بیست و یکم رمضان یکهزار و چهارصدو یازده هجری قمری مصادف با سپیده دمان هفدهم فروردین یکهزار و سیصدو هفتاد هجری شمسی از فرش خاک عزم افلاک نمود و سرانجام مرغ باغ ملکوت ما در مهبط خلد برین به قرب حضور قرین و در محضر کبریا تمکین و تسکین یافت.
هرچه بود گذشت ,او رفت.ولی یاران از غم دوری و اتش مهجوری سوختند.شهر از صغیر و کبیر سیر گریست.غمی جانکاه و غصه ای توان فرسا بر دلها سایه گسترد.بعد از اداب غسل و کفن ,استاد حاج جمیل مهاجری از برجستگان علم و عرفان بر جنازه ی ان جناب مستطاب نماز خواند و از ان ضایعه ی دردناک با تاسف و حرمت یاد کرد.بعد از ان پیکر پاکش بر دست انبوه دوستان و خیل مشایعت کنندگان ( با پای پیاده در مسیری طولانی) به زادگاه با صفایش ییلاق وسکه در سی کیلومتری رضوانشهر انتقال یافت و در جوار والد ماجد در ارامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد.
سید محمود شرفی متخلص به "شوقی " فرزند دردانه ی سید فرزانه حضرت سید عبدالقادر حسینی است. وی در سال 1291 خورشیدی در ییلاق باستانی "وسکه" از توابع رضوانشهر تالش دیده به دنیا گشود.
سالیان دراز در مقام امامت جمعه و جماعات ,مرجع دینی مسلمانان منطقه و ملجا یقین انان بود. دو مسجد زیبا و با صفایش در ییلاق وسکه و دیگری در بخش پره سر کانون گرم صاف دلان طریقت و مرکز ثقل سالکان حقیقت  بود.
انجا که پا در میان می نهاد دشمنی ها به دوستی می انجامید و گره از کار فرو بستگان گشوده میشد!

بی هیچ گمان و گزافه یکی از بزرگترین ترانه سرایان تالش سید محمود شرفی تالشی متخلص به (شوقی) است. و نیز قضاوتی به گزاف نخواهد بود اگر بر ان باشیم که (شوقی) سراپا شوق و شرف را بزرگترین دستان ( دستون : دو بیتی ) سرای روزگار خود بدانیم.
بفرموده خودش در یکی از دو بیتی هایش

شوقی بواج کلام عارفانه به طرزی دلپسند و صادقانه
هرکسی عاقله تصدیق بکردی طریق شعر شوقی شاعرانه

مخمس زیر نیز به مناسبت استان بوسی کعبه مکرمه توسط ایشان معروض گردیده که بنده تقدیم شما عزیزان مینمایم:

جمال کعبه را نگر , بهشتی از صفا ببین طواف دور کعبه را ز شرع مصطفی ببین
ز مروه , سعی حاجیان به جانب صفا ببین ز اب زمزمش بنوش و جرعه ی شفا ببین
چه شورها فکنده است نگر من استطاع را
به چادر سیاه او ,به مجد بی نیاز او به خال اسود لبش برای بوسه ناز او
به حاجیان جان به کف زحلقه ی نماز او به سجده سر نهاده اند و میکنند راز او
زملتزم شروع کنند ,(( ربنا و اتنا ))
دمی ز عجز رو کن مقام حضرت خلیل ببار خون زدیده ها به توبه نفس کن ذلیل
بخواه عذر رفته را ز کـــبریایی جلیل گناهت ار فزون بود تو دوست را ببر دلیل
به گوش هوش می شنو طنین (( کان امنا ))
گدا و شاه و محتشم چو رو به کعبه اورند به یک لباس و یک مقام ز درگهش برابرند
به انتظار رحمتش ,زهر گدا گداتــــــــرند خوشا به حال عارفان به حضرت اشناترند
اگر چه غرق رحمتند کشند بانگ (( هب لنا ))
به صد امید مغفرت ز درگه کریم تــــو ز راه دور امدیم به کعبه ی عظیم تـــــو
همه غریب و ناتوان فتاده در حریم تو براتمان کجا دهی نعیم تو جحیم تــــو
به عاصــــــیان , تو راحمی و غافری الهنا

چند دو بیتی تقدیم به شما سروران گرامی:

************************************
چه بین دوسته که با هم جمع ابیمون خشه روزون یندی همدم ابیمون

یکایک شــــــــــین به منزلگاه عقبی اسف اروزون را بــــا هم ابیمون
*************************
دوستم گرچه ام دنیانه خشیمون همه دلداده ی ام دلکشیون

چه فایده عاقبت با حسرت و درد دنیا کا کوچ بکردیمون بشیمون
**************************
گل احمر اشته رخساره یـــــــارم سیاه زلفر چو مشکی پاره یــارم

بمن کا دور مگرد مشتاقیم اشته اشته دوری بمن دشواره یــــارم
**************************
حقیقت دلــــربا و دلپذیریش هرچی کار باجوم یار بی نظیریش

نی ر عیبی زسر تا پا ولیکن برای عیب جـــــــویی منتظیریش
*************************
ته کی یارم بمنه مهربان بیش همیشه مونس و شیرین زبان بیش

غیر از وفـــــا نبه مرا گناهی سبب چه به یارم نامهربان بیش
************************
یارم تنها منر هشته کیا شیش منر بی روح و جان هشته چرا شیش

چه ساعت به جدا ابیش بمن کا چه دلــــینه منر هشته ترا شیش
************************
دو ابروی کمانیر خم مکه یـــــار گهی من شاد ,گه ماتم مکه یار

مژن چین در جبین مقصریم از به حرف بی نژادون رم مکه یار
***********************
کـــــمند رستمه زلـــــــف درازر کـــــمان بیژنه ابــــــــــروی نازر

مـــیجر خنجره غمزر تیر دلدوز د چشم نرگسر شاهین و بازر
*************************
روز شنبه شیمه برزکوئه بند تماشای جــــــــهان بیم ارزومنـــد

پس از زیارت و سیر کوهاتون هنی مشرف بیم وسکه سوته بند
***************************
نه نه مرگیر من عمریکا سیر اکرد جوانه مرگ ابیـــــــــش منر پیر اکرد

هزار حسرت مرا هستبه دلیکا اجل امه به منکاش ته ویر اکرد
*************************
یــــــــار چمن وینده را چرایشه محجوب بواج ,بخور چمن عزیز و محبوب

گشاده رو ببن همیشه بی بـــــاک عزیزم دلبرونکا ناز و مطلوب
************************
چرا بوی محبت به ته کا نی مرا که بی ته تلخه زندگانی

به صدق دل شوقینه مهربان بب غـــــنیمته یارم دور جوانی
*************************
دوستم کوکو سسی گوش اکه روزی دیس به چی فغان و اه و سوزی

کاره واته تــــــــــــــــه ای انسان غافل چنه شادیش ام دنیا پنچه روزی
**************************
ته میلر گردشه مرا که حال نی جانی رام حی دلی رام ور و بال نی

بداش وعده ولی وفا نیشه کرد چه بکم بخت بلندی رار زوال نـــــــی
**********************
یـــــــارم امه به دستش افــــــتابه مــــــــردد بیم یــــاره یا افتـــــــابه

واتــــــــم ای دلفریب و شوخ دیده چراش شوقی جانــــــی را افت ابه
**************************
ای عکس بــــــــمان که در جوانی جــــــــــــــز تو دگرم نشان نماند

هر تازه بــــهار بی خزان نیست هر تازه جــــــــــــــوان جوان نماند
*****************************
به یادگار من ای عکس جاودان باش نمونه ای زغـــــم و رنج و زندگانی باش

در ان دمی که زقـــــــــبرم گیاه میروید تو یادگار مـــــن و دوره ی جوانی باش

چون سیر عمر شبابم به تلخی انجامید تو از غریــبی و بدبختی ام نشانی باش

*******************************************************
دوستان لطفا با انتخاب یکی از دو بیتی ها در قرعه کشی

هدیه چند جلد کتاب ( برگزیده های اشعار سید عبدالقادر حسینی(شوقی)

و سید محمود شرفی (شوقی ) شرکت نمایید.
*********************************************************

 

لطفا برای مشاهده عکسهای بیشتر و مثنوی غم نامه

 روی (ادامه مطالب ) در پایین کلیک نمایید


:ادامه مطلب: